کد مطلب:125038 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:378

زبان حال امام حسن


خواهر بیا كه قصه دل مختصر كنم

آگه تو را ز سوزش لخت جگر كنم



زهری كه داد همسر بیدادگر مرا

چندان امان نداد كه شب را سحر كنم



طشتی بیار در برم ای قهرمان صبر

كز سوز زهر كینه تو را باخبر كنم



خواهر برو بگو به حسینم شتاب كن

كز این دیار عزم دیار دگر كنم



مرگ از خدای خود طلبیدم كه ای خدا

تا كی به روی قاتل مادر نظر كنم



[ صفحه 179]



از كوچه ای كه مادر ما را كتك زدند

یا رب روا مدار كه دیگر گذر كنم



صبری دگر نمانده مرا تا كه بیش از این

با سوز دل نگاه به دیوار و در كنم



از سوز زهركین جگرم پاره پاره شد

بنشین كه سیر چهره ی ماهت نظر كنم

ژولیده نیشابوری